مکتب خانه ها در لفور
از کودکی آموختهایم که حرمت قرآن نگه داریم. با دستهای پاک قرآن دستمان بگیریم و در حضورش حواسمان باشد مبادا کلامی ناراست بگوییم و
فعلی زشت انجام دهیم که اگر چنین می شد هزار بار از خدا طلب بخشش کنیم که خدایا نمی خواستیم به کلامت بی احترامی کنیم
صدای گرم و گوشنواز پدر بزرگ اولين صدايي بود كه پرده های گوشمان را نوازش می داد. پدر بزرگ
لباس پوشيده، ردایی بلند بر دوش و کلاه بر سر منتظر بود نوه اش متولد شود. سپس منتظرمی ماند
خانم قابله کار شستشوی نوزاد را به اتمام برساند. پدر بزرگ نوزاد تميز و زیبای پيچيده در قنداق را
در آغوش می گرفت و بلند می شد. تمام اهل خانه بلند می شدند پدر، عمه ها ، خاله ، دايي و ...
هرکس که حاضر بود. بدین ترتیب صدای گرم و خالصانه اذان او اولین صدایی بود که گوشمان را
نوازش می داد . کلمه زیبای الله اکبر اولین كلمه اي بود که می شنیدیم و آنهم از زبان پدر بزرگ.
صداي دلنشين پدر بزرگ ما را به رويا مي برد و عشق به قرآن و اهلبیت را در دلمان می کاشت. صبح
ها با صدايي قرآن او یا با صدای قرآن پدر بيدار می شدیم و شب با شنيدن سوره جمعه و سوره
واقعه به خواب مي رفتيم.
ادامه مطلب